به گزارش سراج24؛ در هفته هفدهم کتابخوانی پایگاه خبری سراج24 قصد داریم به معرفی کتاب «بر جادههای آبی سرخ»، نوشته نادر ابراهیمی بپردازیم.
این کتاب، رمانی از نویسنده چیرهدست و نامدار ایرانی، نادر ابراهیمی است که بر اساس زندگی میرمهنا دغابی دلاور ایرانی خطه جنوب ایران نوشته شده است. بر جاده های آبی سرخ حماسیترین، عاطفیترین و در یک کلمه بهترین عنوانی است که نادر ابراهیمی میتوانست بر این اثر ارزشمندش بگذارد. ابراهیمی نزدیک ۱۵ سال از عمرش را برای تحقیق و پژوهش دربارۀ شخصیت اصلی کتاب صرف کرد و آنطور که خودش در مقدمه نوشته: «داستان نمیتواند عین واقعیت باشد و هیج واقعیتی هم نمیتواند عین واقعیتی دیگر؛ اما بر جاده های آبی سرخ تا آنجا که مدارک و منابع تاریخی رخصت دادهاند، بر پایۀ مجموعۀ بزرگی از واقعیات و مستندات قابلاعتنای تاریخی بیان شده است… .»
داستان بر جاده های آبی سرخ
داستان، روایتی شعرگونه است از تاریخ ایران در حدود سالهای ۱۱۴۰ که همزمان ۴ خط موازی را دنبال میکند:
- ماجراهای کریمخان زند در شیراز
- داستان شاهرخشاه افشار در خراسان
- هلندیها، انگلیسیها و اعراب ساکن در ایران
- میرمهنای دوغابی و ارتباطی که این ۴ خط با هم دارند.
خاصیت قلم نادر ابراهیمی شاعرانهنوشتن و شاعرانهپرداختن به موضوعات است. علاوه بر آن از خط به خط و واژه به واژۀ بر جاده های آبی سرخ، عشق به وطن و داشتن انبوهی مقدس برای میهن، استقلال و تمامیت ارضی آن، قلم او را زیباتر، نوشتههایش را دلپذیرتر و خط روایی کتاب را خواندنیتر میکند. کتاب اثری است وطنپرستانه که به بیان و معرفی یک قهرمان واقعی ایران میپردازد؛ میرمهنا مردی با خصوصیتهای یک پهلوان ایرانی مسلمان، مجاهد، عارف، خوشرو و خوشفکر. یکی از جزیرههای غیرمسکونی بندر ریگ، بهپاس رشادتهای میرمهنا بهنام جزیرۀ میرمهنا معروف شده و درخت سدری در این جزیره کنار میرمهنا نام دارد و مردم در گذشته بهخاطر تقدس شخصیت میرمهنا معتقد بودهاند که این درخت شفا میدهد و درد را دوا میکند.
همانطور که در مقدمۀ بر جاده های آبی سرخ آمده: «بیگانه حق دارد میرمهنای ما را (خطرناکترین دزد دریایی خلیج فارس و دریای عمان) بداند و او را درست به همین گونه در دائرهالمعارفهای بزرگ دریایی خود معرفی کند و ما متقابلاً بر عهده داریم که بسیار کارها برای میرمهنا بکنیم که این کتاب، کمترین آنهاست.» از نکاتی که نویسنده تأکید بسیاری بر آن دارد، تلفظ صحیح نام میرمَهناست و اشتباه دیگران در میرمُهنا خواندن آن.
بر جاده های آبی سرخ دیالوگمحور است و گفتوگو در این رمان، نقش اصلی در توصیف اشخاص را ایفا میکند و بار اصلی شخصیتپردازی برعهدۀ دیالوگهاست. میرمهنا شخصیتی رازگونه دارد، معمولاً سکوت میکند و همین سکوت، علت اصلی بسیاری از رازهاست و شخصیتپردازی او، بیشتر بر کارهایش تکیه دارد. اگرچه من نتوانستم علت دشمنی نویسنده با بعضی شخصیتهای تاریخی محبوب مانند کریمخان زند، که در لفافه به زدوبندداشتن او با انگلیسیها بارها اشاره میکند؛ ولی هیچوقت در پی اثبات آن برنمیآید، و تعریف بیش از حد از بعضی شخصیتهای نهچندان محبوب مانند آقامحمدخان قاجار را، که در طول تاریخ همه بر سر خونریزبودن او متّفقالقول هستند؛ اما از او به فضل و علم یاد کرده است، متوجه شوم، با این حال شخصیتپردازی کتاب خوب و قابلقبول است.
تنوع و کثرت افراد و اتفاقات، باعث ناقصماندن و بستهشدن پروبال قصهپردازی، مخصوصا ًبرای شخصیت اصلی شده و نویسنده گاهوبیگاه، بهاجبار به حوادث دیگر میپردازد و داستان میرمهنا را فراموش میکند؛ البته این نکته با توجه به حجم محدود یک رمان تاریخی قابلاغماض است. نثر بر جاده های آبی سرخ کوتاه، روان و گویاست و در کنار حماسهسرایی، مانند باقی آثار ابراهیمی، راوی یک عاشقانۀ پاک نیز است. کتاب شروعی کشدار و تا حدودی حوصلهسربر دارد؛ اما هرچه میگذرد از توصیفات مصنوع، که کمکی به پیشبرد رمان نمیکنند، کاسته شده و نثر مثل یک خوراک خوشپخت و خوشمزه جا میافتد و چاشنیها به میزان لازم و مطبوع اضافه میشوند.
زاویۀ دید کتاب بر جاده های آبی سرخ دانای کل است و نویسنده احاطۀ کامل بر ذهن و زبان شخصیتها دارد. بعضی اتفاقات توسط یکی از شخصیتها برای جمعی روایت میشود. توصیف بعضی صحنهها، مخصوصا صحنههای جنگی، کامل نیست و بهزعم بنده بهتر بود جزئیات صحنهها، مخصوصاً فضاهای جنگی و نظامی و مکان و زمان آنها ذکر شده و با این کار بر کشش رمان افزوده شود. روایتهای موازی باعث پرشهای متوالی مکانی شده که خود موجب تکهتکهشدن داستان و پراکندگی روایت میشود و گهگاه مدیریت و انسجامبخشی به نوشته، از کنترل نویسنده خارج میشود. یکی از معایب کتاب، پایانبندی شتابزدۀ آن است؛ بهقدری که میتوان بهجرئت گفت با وجود اشارۀ کوتاه در چند قسمت به عاقبت قهرمان، کتاب پایان ندارد. البته آنطور که از سخنرانیهای سرکار خانم فرزانه منصوری، همسر نادر ابراهیمی، پیداست، در ابتدا بنا بود که بر جاده های آبی سرخ دهجلدی باشد که بیماری ابراهیمی نوشتن پنج جلد باقیمانده را متوقف کرد.
بیداد قهرمانهای بیگانه در کشور از یک سو و فراموششدن قهرمانهای ملی، که ویژگیهای متناسب با فرهنگ و دین ما دارند، از سویی دیگر، ارزش کار ابراهیمی را صدچندان میکند. قهرمانهای ملی ما همیشه پشت پرده ماندهاند و ما هرگز موفق به شناساندن آنها به نسل بعد نخواهیم شد؛ مگر با کارهای فرهنگی این چنینی. در این راه اگر نیمگامی برداشته شده باشد، بههمت امثال نادر ابراهیمی است. حتی بازی میرمهنا، که اولین بازی ویدئویی ملی ایران است، بر اساس زندگینامۀ میرمهنا ساخته شده و منبع اصلی آن کتاب بر جاده های آبی سرخ ابراهیمی است. بار معنایی کتاب بالاست؛ اما به هر حال ایراداتی هم دارد: اشکالات ویراستاری که کم هم نیستند و گاهی باعث بدخوانی متن میشوند؛ وجود اشتباهات تایپی و تعداد صفحات بسیار زیاد کتاب در یک مجلد از عیبهای آن است. ناشر محترم میتوانست کتاب را در حداقل دو مجلد چاپ کند تا با این کار از سنگینی آن کاسته شود و خوشدستتر هم بشود.
بخشی از کتاب بر جاده های آبی سرخ
باز، نیمهشب از آن نیمه شبهای میرمَهنا بود؛ و مهتاب، مهتابِ میرمهنا؛ و دریا، دریای میرمهنا، وجنون...
باز، قصّه، قصّهٔ بیتابی و بیخوابی میرمَهنا بود و پناه بُردنش بهساحلِ بیتاب و بیخوابِ ریگ، و جنون، که با عشق، هیچ فاصله نداشت.
__ خدایا! سالهاست که با پای بِرَهنه، بهاین قَدَکِ کُهنه رضا دادهام. همین، تنها همین را برایم باقی بگذار تا پیشِ روی دوستانم خجلتزده نشوم و پوزخندِ پنهانِ مردمان را احساس نکنم!
خدایا! کاری کُن که حَتّی بَداَندیشترین آدمها نیز نتوانند مرا بهمُدارای با دشمنانِ اُمّت و ملّت، و بهخودخواهی، لذّتْخواهی، و مَقامْخواهی مُتَّهم کنند.
خدایا! توانِ خیانت کردن بهمردُم را از من بگیر! توانِ دل بستن بهمال، دل بستن بهزن، و بیشتر خواستن را از من بگیر!
من بهراهِ مردانِ تو میرَوَم. این راه را چندان ناهموار و دشوار مکُن که از پا درآیم. دستم بگیر که محتاجِ دستگیری تواَم!
خدایا! رضایتِ وجدان میخواهم، نه رضایت خویشان و دوستان.
خداوندا! کینهام را بهدشمنانِ سرزمینم عمیقتر کُن، زبانم را تیزتر کُن، پایم را استوارتر کُن، زبونیام را کمتر کُن، شاید بتوانم سنگی از کوهِ سنگی دردهای مردم بردارم و باری از بارِ عظیمِ غمهایشان بکاهم!
خدایا! بیکارهام مکُن، بیمصرفم مکن، عیاشم مکن، وِرّاجم مکن، بهانهگیرم مکن، خودْباوَرَم مکن، اسیرِ تنم مکن، پیش فرزندانِ سرزمینم سرافکنده و سرشکستهام مکن، دَر بهدَرَم کُن امّا دلبسته بهزر و زیوَرَم مکن!
خدایا! کاری مکن که کودکان، آنگاه که از مادران و پدران خود میپرسند: «این میرمَهنا، برای مَردُمِ ما چه کرده است؟» هیچکس هیچ داستانی برای گفتن نداشته باشد!
خداوندا!
اگر داشتنِ همین تَنپوشِ کُهنه، ذلیلِ داشتنم میکند، ندارم کُن!
اگر کاشتنْ اسیرِ چیدنم میکند، بیکارم کُن!
اگر اندیشهٔ خیانت بهیارانْ بر سرم افتاد، بر سَرِ دارم کُن!
اگر بهلحظهٔ غفلتی درافتادم، پیش از سقوط، هُشیارم کُن!
اگر رنجِ بیماران، دقیقهیی از دلم بیرون رفت، سخت و بیتَرَحُّم، بیمارم کُن!
اگر مهرِ خُردسالان از قلبِ مغلوبم گریخت، بهعذابِ اَلیم گرفتارم کُن!
خداوندا!
خوارم کُن امّا مردُمْ آزارم مکن!
خدایا!
خوفِ از ظالم را در من بمیران
و توانِ آن عطایم کُن که تختِ سینهٔ ناکسان بکوبم __ بیترس از عواقبِ هراسانگیزش!
خداوندگارا!
التماسهایم را در این شبهای اضطراب بشنو!
فروغِ آرامبخشِ نگاهم باش
روشنی دلنشینِ راهم باش
سوز و گرمی خالصانهٔ آهَم باش!
خداوندا!
درباره نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی متولد چهاردهم فروردین ۱۳۱۵ در تهران و درگذشته شانزدهم خرداد سال ۱۳۸۷، داستاننویس و پژوهشگر معاصر ایرانی بود. او علاوه بر ادبیات داستانی در زمینههای ترانهسرایی، ترجمه، فیلمسازی و روزنامهنگاری هم فعالیت میکرد.
ابراهیمی، در کنار ابراهیم گلستان و بهرام بیضایی، از سخنورانی است که هم در سینما و هم در ادبیات شناخته شده است. ابراهیمی تحصیلات ابتدایی خود را در شهرش تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم از دبیرستان دارالفنون، به رشته حقوق روی آورد اما دانشکده حقوق را بعد از دو سال رها کرد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی ادامه تحصیل داد.
نادر ابراهیمی چند فیلم مستند و سینمایی و دو مجموعه تلویزیونی را نوشت و کارگردانی کرد و آهنگها و ترانههایی هم برای آنها ساخت. او نخستین مؤسسه غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را نیز تأسیس کردو هزینهها و زحمات زیادی را برای سفر، تهیه فیلم و عکس و اسلاید از همه جای ایران و بایگانی کردن آن عکسها متحمل شد؛ اما این فعالیت او با آغاز انقلاب و جنگ ناشناتخته ماند و متوقف شد.
از آثار برجسته نادر ابراهیمی میتوان به بار دیگر شهری که دوست میداشتم، مردی در تبعید ابدی، یک عاشقانه آرام، ابن مشغله و ابوالمشاغل و آتش بدون دود اشاره کرد.
جمع بندی
درنهایت اگر میخواهید یک رمان حماسی با داستانی واقعی و ملی، از یک روایت تاریخی آمیخته با عشق و وطنپرستی بخوانید، کتابی که شما را در سیلاب حوادث وادار به همراهی شخصیت اصلی تا پایان داستان کند، بر جاده های آبی سرخ میتواند پیشنهاد خوبی برای شما باشد، رمانی با نثر قوی و کشش و تعلیق بالا دربارۀ یک شخصیت تاریخی. هدیهدادن این رمان به نوجوانان پیشنهادی مفید و جذاب است و با معرفی قهرمانان ملی به فرهنگ کهن ایران نیز کمک میکند.